رعایت نکردن اخلاق اقتصادی و به کار نگرفتن اصول فقه اقتصادی از جمله مواردی است که جلوی حرکت حماسی در اقتصاد را خواهد گرفت؛ چون قوانین دین با هم در ارتباط و تناسب کامل هستند و مثل اجزای یک سیستم هماهنگ عمل میکنند. بنابراین، اگر به برخی عمل شود و به برخی عمل نشود، این سیستم هماهنگ، جواب کافی نخواهد داد. اگر اغنیا از پرداخت حقوق واجب و مستحب سرپیچی کنند، اگر فقیران صبر پیشه نکنند و به ذلت، دریوزگی، طمع، عجز و اعتراض و گدایی روی بیاورند. اگر مالیات گرفته شود، اما زکات و خمس درست پرداخت نشود و برای پرداخت آن، سامانه قانونی و اجرایی کافی و لازم وجود نداشته باشد، حفرههای اقتصادی این جامعه پر نخواهد شد و تعدیل ثروت در عمل، عادلانه صورت نخواهد گرفت.
در این میان، اخلاق اسلام و فقه دینی سعی میکند جلوی طغیان اخلاقی ثروتمند و شکنندگی روحی ـ روانی فقیر را بگیرد. فقه اقتصادی تلاش میکند تعادل را در جامعه برقرار کند. فقه در بسیاری از عرصههای اقتصادی مثل: معاملات و تجارات و حقوق واجب مثل: کفارات، فیء، خمس، زکات، حقّالناس، حقّالله و... باب فقهی باز کرده است. اخلاق دینی برای اقتصاد، معیارهای زیادی مثل: قناعت، مبارزه با راحتطلبی، تقبیح پرخوری، تکاثر، حرص، آز و طمع، تشویق به احسان، نیکی و حل مشکلات دیگران، پرهیز از حرامخوری، ترسیم حدود مالکیت شخصی، توصیه اکید به طلب رزق حلال و تلاش برای تجارت و پیدا کردن خرج عائله و... را تبیین کرده است.
واژه «اسراف» در اصل به معنای «تجاوز از حدّ وسط» است.
1 مفهوم و گستره معنایی این واژه، در قرآن کریم، همان معنای لغوی آن است، چنان که راغب اصفهانی میگوید: «سَرَف» تجاوز از حدّ در هر کاری است که آدمی انجام میدهد، گرچه [کاربرد آن] در انفاق و خرج کردن مال مشهورتر است.2 واژه «تبذیر» نیز در اصل به معنای «پراکنده ساختن و جدا کردن چیزی» است، که از «پاشیدن بذر در زمین» گرفته شده است،3 سپس در معنای مجازی نابود کردن و هدر دادن مال و به تعبیر عامیانه، «ریخت و پاش» به کار رفته است.4بر این اساس، اسراف با تبذیر معنای نزدیکی دارد، با این تفاوت که اسراف بیشتر در زیادهروی در مصرف به کار میرود، و حتی ممکن است در ظاهر، چیزی هدر نشود، ولی تبذیر، هدر دادن مال و اتلاف آن میباشد و کاربرد زبانی آن، هنگامی است که امکانات بسیاری، بیهوده نابود گردد.
نگاهی به آموزههای دینی درباره اسراف و تبذیر، تردیدی در حرمت آن باقی نمیگذارد. هرچند برخی آیات و روایاتی که اسراف را نهی و نکوهش کرده، عام و مطلق است، بیتردید، اسراف مالی از مصادیق بارز آن به شمار میرود: «کُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلٰا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لٰا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که او، اسرافکاران را دوست ندارد.»5 و «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ؛ تبذیرکنندگان، برادران شیاطین هستند». 6 بارزترین اثر نامطلوب اسراف و تبذیر، هدر دادن ثروتها و اتلاف منابع و امکانات مادی است. گرچه از نگاهی شخصی و محدود اسراف در کارهای اساسی همچون مواد غذایی و به ویژه نان و نیز منابع تجدیدناپذیر همچون ننفت و فرآوردههای آن، اندک و ناچیز پنداشته میشود، از زاویه بالاتر و در سطح جامعه و جهان خسارتهای سهمگینی به بار میآورد.
اثر مستقیم این پدیده به ویژه بر جوامعی که درآمد و امکانات محدودی دارد، فقر و محرومیت است. از اینرو رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند: «مَنْ بَذَّرَ أفْقَرَهُ اللهَ؛ هرکس [در اموالش] اسراف و تبذیر کند، خداوند وی را فقیر سازد».7 نیز امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: «الْقَصْدُ مِثْرٰاةٌ وَ السَّرَفُ مِتْوٰاةٌ؛ میانهروی، ثروتزاست، و اسراف، نابودکننده».8 بنابراین توجه به جلوگیری از اسراف و تبذیر میتواند جلوی هدر رفتن بسیاری از سرمایههای مالی و انرژیهای انسانی را بگیرد که باید به عنوان یک اصل جدی در مدیریت اقتصادی به آن توجه کرد.
1_ ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص148.
2_ راغب اصفهانی، المفردات، ص407.
3_ همان، ص113.
4_ همان، ص 114.
5_ اعراف: 31.
6_ اسراء: 27.
7_ بحارالانوار، ج100، ص21.
8_ الفروع من الکافی، ج4، ص 52.